سردارشهید استاد محمد قورچانی در دوم فروردین ماه 1331 درخمینی شهر متولد شد.شهید تنها پسر خانواده بود.سرانجام، ابوفاضل، در سومین روز از فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه رقابیه بر اثر اصابت ترکش گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید. بنا به وصیت خودش، پیکر مطهر شهید محمد قوچانی در ردیف اول گار شهدای سید محمد خمینی شهر آرام گرفت.
سردارشهید استاد محمد قورچانی در دوم فروردین ماه 1331 درخمینی شهر متولد شد.شهید تنها پسر خانواده بود.در سال 1348 هنگام خدمت درگروه کلاه سبزهای نیروی هوایی، ورزش تکواندو را زیر نظر مربیان کره ای آغاز کرد. شهید استاد قورچانی اولین کسی بود که تکواندو را در اصفهان پایه گذاری کرد و کمربند دان 1 و 2 را دریافت کرد. فعالیت های ی و مذهبی ایشان زیر پوشش ورزش بارها موجب احضار او توسط ساواک گردید. او با انتخاب افراد ورزیده و آموزش دیده ، حلقه های نیرومندی تشکیل داد و بعد ها آن ها را همراه خود به جبهه دارخوین» و کرخه نور» برد.وی در سال 1359 به کشور کره اعزام شد و پس از اخذ مدرک بین المللی کوکی وان» به ایران باز گشت . شهید قورچانی سبک جدیدی به نام پومسه» وارد کردکه امروزه در ایران و جهان هم همین سبک آموزش داده می شود.
محمد یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور یاری رساندن به برادران لبنانی همراه به ده نفر تکواندو کارهایی که صاحب کمربند مشکی بودند به لبنان رفت و در همین سفر بود که با شهید محمد منتظری آشنا شد . او اعتقاد داشت ما باید به آوارگان فلسطینی کمک کنیم تا در مقابل اسرائیل با یستند . معتقد بود باید ضربه را در نزدیک و خود خاک اسرائیل به او زد و از اسلام دفاع کرد.قورچانی و همراهانش به آموزش نیرو های فلسطینی پرداختند وی درآن جا به نام ابوفاضل» مشهورو ملقب بود، آموزش چریک های فلسطینی برعهده ایشان بود.
با آغاز رژیم عراق به خاک ایران، استاد قوچانی با اولین کاروان چهل نفری به جبهه شتافت و ازآنجایی که از دوران حضور در لبنان با دکتر مصطفی چمران آشنایی داشت. در ستاد جنگ های نامنظم همراه با دکترچمران به مبارزه با دشمنان بعثی پرداخت.محمد قورچانی با شرکت در عملیات های متعدد پارتیزانی» در مناطق جنگی جنوب کشور، خصوصا" در شوش دانیال، به عنوان یک رزمنده شجاع شهرت یافت.
زمانی که در محله ای مستضعف نشین در تهران ساکن بود، اهل محل او را به نام محمد جوشکار» می شناختند.دلیل این نامگذاری نیزاین بود که بیشتر خانواده هایی که در محل با هم اختلاف داشتند و زن و شوهر هایی که ناسازگاری می کردند و می خواستند از یکدیگر جدا شوند، را به خانه می آورد و یا به خانه خودشان می رفت و آن ها صلح و صفا می داد و به ادامه زندگی دلگرم می کرد. آری او جوش دهنده و پیوند دهنده خانواده ها بود.
استاد در همه حال، شاگردان و دوستانش را به رعایت اخلاق و نماز اول وقت سفارش می کرد و خود نیز پیشرو بود. تکواندو کاران اصفهان ، خواندن سوره والعصر را از او به یادگار دارند
سرانجام، ابوفاضل، در سومین روز از فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه رقابیه بر اثر اصابت ترکش گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید. بنا به وصیت خودش، پیکر مطهر شهید محمد قوچانی در ردیف اول گار شهدای سید محمد خمینی شهر آرام گرفت.
محمد قورچانی در سال 1355 ازدواج کردثمره ازدواج آن ها، دو پسر و یک دختر می باشد اوهنگام تولد تنها دخترش در کردستان حضور داشت.
* برگرفته ازمجموعه کتاب های آسمانی های خاکی 30 کنگره سرداران و 2300 شهید شهرستان خمینی شهر می باشد.*
فرازی از وصیت نامه شهید:
مساله خیلی مهم این است که ما بلاخره با چنگ و دندان عراقی ها را بیرون می ریزیم. ولی الان باید نهاد ها و نیروهای انقلابی در کلیه شهرستان های ایران یک سری نیروها ی مومن و وفادار به انقلاب را با یک سری آموزش های رزمی در سطح خیلی بالا آشنا کنند که به محض اینکه این نیروهای دشمن رانده شدند، آنها مرزبانی را انجام دهند تا اینکه رژیم بعث از بین برود.
روزهای خاطره انگیز دفاع مقدس، بهانهای شد تا با محوریت ورزش و دفاع مقدس پرونده ای را تدارک ببینیم، درباره دوران دفاع مقدس تاکنون زیاد گفته اند و زیاد شنیدهایم اما متاسفانه مقوله ورزش در این میان زیاد به چشم نیامده و گزارش های مستند خاصی در این رابطه وجود ندارد.
حبیبالله ناظریان یکی از راویان است که به عنوان نماینده گروه ورزشکاران رزمی اصفهان خاطرات آن روزها را بازگو می کند. همچنین به سراغ تعدادی از ورزشکاران اصفهانی که سابقه حضور در جبهه را دارند رفتیم که این روزها نقطه مشترک آن ها ریاست یک هیات ورزشی استان اصفهان است و از روزهای یاد و خاطره های جاوید گفتیم.
هفته دفاع مقدس نمودار مجموعهاي از برجسته ترين افتخارات ملت ايران در دفاع از مرزهاي ميهن اسلامي و جانفشاني دلاورانه در پاي پرچم برافراشته اسلام و قرآن است؛ اين روزها هنگامي كه از دفاع مقدس ياد ميشود دنيايي از شرف و حماسه ملتي نجيب و آزاده در اذهان تداعي ميشود كه عطر معنويت و صفاي خاصي را به يادها متبادر ميكند.
آن روز كه بر كرانه مرزهاي ايثار، مردان مرد را به شماره ميكردند پهلوانان بيداردلي بودند كه مدال پيروزي را بر سينه آويختند و جمعي از اين پهلوانان نيز از قافله همرزمانشان جاماندند.
از این رو به سراغ جمعي از اهالي ورزش استان اصفهان رفتيم كه نفس خوش بوي جبههها را با مشام جان احساس كرده اند؛ البته بزرگواران ديگري نيز ميتوانستند ميهمان اين جمع معنوي باشند اما قرعه به نام كساني افتاد كه امروز هر يك مسووليت يكي از هياتهاي ورزشي استان اصفهان را بر عهده دارند.
مرور خاطرات دفاع مقدس در گفتگو با روسای هیاتهای ورزشی استان اصفهان به شرح ذیل است:
رييس هيات اسكيت: شور و هيجان حاكم در جبهه ها قابل توصيف نيست
عليرضا ذوالقدر شجاعي رييس هيات اسكيت استان كه براي دومين دوره متوالي، رياست هيات اسكيت استان را بر عهده گرفته است.
وی یک سرهنگ خلبان بازنشسته است و به همين واسطه از زمان آغازين جنگ تحميلي تا پايان آن در بطن اصلي ماجرا بوده است؛ ذوالقدر كه در زمان اعزام به منطقه سابقه فعاليت در رشته كشتي را داشت، در این باره گفت: در بين همرزمانمان قهرمانان ورزشي در رشته هايي مانند واليبال، فوتبال و كشتي حضور داشتند كه رسول قيصري از قهرمانان وزنهبرداري يكي از آنها بود.
علیرضا ذوالقدر درباره حال و هواي آن دوران ابراز داشت: واقعاً دوران خاصي بود و تا در موقعيت آن قرار نگيري، امكان توصيفش وجود ندارد. شور و هيجان خاصي در جبهه ها حاكم بود كه قابل توصيف نيست همه تابع يك فرمان واحد يعني فرمان حضرت امام خميني(ره) بودند و آن چه بيش از همه اهميت داشت، خلوص نيت كساني بود كه با هدف دفاع از مرز و بوم و نواميس به دفاع از كشور برخاسته و هم قسم شده بودند كه حتي يك وجب از خاك كشور به دشمني كه از تمام دنيا حمايت ميشد، ندهند و در اين راه تمام نيروهاي ارتش، بسيج و سپاه يك دل و يك صدا بودند.
رييس هيات اسكيت استان اصفهان هنوز هم بعد از سالها در هفته دفاع مقدس در رابطه با دلتنگی نسبت به همرزمان شهیدش اضافه کرد: در شغل ما شهداي زيادي تقديم انقلاب شدند، شهيدان كشوري، ستاري، شيرودي، سهيليان و تمامي كساني كه در يك جبهه واحد با دشمن جنگيديم و دوستاني به درجه رفيع شهادت رسيدند و باعث افتخار شدند.
رييس هيات ورزشهاي رزمي: در جبهه تنها بحث ايثار و شهادت بود
عليرضا ابنيمين كه سالها در هيات رييسه هيات تكواندو استان عضويت داشته است كمتر از دو سال است كه رياست هيات ورزشهاي رزمي اصفهان را بر عهده گرفته است.
ابنيمين كه در شش عمليات به عنوان تك تيرانداز، آرپي چيزن و مسوول گروهان حضور داشته است، درباره حال و هواي آن دوران گفت: فضاي فوقالعاده و شور و حال عرفاني بر منطقه حاكم بود كه قابل توصيف نيست؛ آرزو ميكنم يك بار ديگر آن دوران تكرار شود، دوراني كه همه چيز رنگ و بوي معنوي داشت و خبري از ماديات نبود، در جبهه تنها بحث ايثار و شهادت بود و افرادي دوشادوش يكديگر از كيان كشور دفاع ميكردند و گفتار و عملشان با اخلاص بود.
ریاست هیئت ورزشهای رزمی استان اصفهان كه قبل از اعزام به مناطق جنگی نیز رزمي كار بوده و كمربند مشكي دان 2 داشته است، در جبهه نيز فعاليت ورزشي داشته و در اين باره اضافه کرد: در منطقه زماني كه براي استراحت به عقب ميآمديم، برنامه نرمش صبحگاهي براي آمادگي جهت عمليات بعدي به طور مرتب برقرار بود و من مربي نرمش صبحگاهي بودم ضمن اينكه براي رزمندهها دوره آموزشي دفاع شخصي برگزار ميکردم كه با استقبال خوبي همراه بود.
ابنيمين در رابطه با دوستانی که در زمان دفاع مقدس آنها را از دست داده است گفت: همرزمي داشتم كه هميشه با هم بوديم، قبل از يكي از عملياتها وقتي ميخواستيم غسل شهادت بجا بیاوریم از يكديگر خواستيم هر كس شهيد شد، شفاعت ديگري را از خداوند بخواهد من لياقت نداشتم اما رفيقم به خيل عظيم شهدا پيوست، هميشه ياد او هستم و فكر ميكنم با دل و جراتي كه او داشت اگر به سراغ ورزش ميرفت قهرمانی جهان را نیز کسب میکرد.
رييس هيئت ورزشهاي رزمي درباره ايام هفته دفاع مقدس اضافه کرد: در اين هفته دوباره در اين فضا قرار ميگيرم و خاطرات آن دوران برايم زنده ميشود.
رييس هيات ورزشهاي روستايي و عشايري: من نگويم كه به حرف دل من گوش كنيد
مهدي اسدي رييس هيات ورزشهاي روستايي و عشايري سال 59 براي اولين بار به منطقه كردستان اعزام شده و سابقه 49 ماهه حضور در جبهههاي حق بر عليه باطل را دارد، اسدي گفت وگو را از اولين اعزامش به منطقه شروع ميكند: زماني كه حضرت امام براي رهايي سنندج از دست كومله پيام دادند به اين منطقه وارد شدم و چهار ماه كردستان بودم، در كردستان شناخت دوست و دشمن مشكل بود، آن زمان بازرگان نخست وزير بود و رزمندگان زيادي در اين منطقه مظلومانه به شهادت رسيدند.
اسدي در ادامه با اشاره به اینکه سال 60 به منطقه جنوب رفتم، ادامه داد: فضاي آن دوران قابل توصيف نيست، جايي كه دروغ گفتن و تهمت زدن حرام بود، صفا و صميميت به اوج خود رسيده بود و هر لحظه جبهه صفا داشت و خوشيها و ناخوشيها بين همه تقسيم ميشد؛ وقتي رزمندهاي به جمع شهدا ميپیوست، انگار روح از بدن همه جدا شده بود.
رييس هيئت ورزشهاي روستايي و عشايري در رابطه با دوستانی که در جنگ از دست داده است و هيچگاه ياد و خاطرهشان از ذهن او پاك نميشود ابراز داشت: خيلي از دوستانم شهيد شدند، يكي از بهترين دوستانم برادرم بود که فرمانده گردان اميرالمومنين لشكر امام حسين(ع) نیز بود كه بعد از شهادت 8 ماه جنازهاش در فاو مانده بود و زمانيكه جنازهاش به دستمان رسيد، همه چيزش سالم بود انگار نه انگار كه هشت ماه گذشته بود.
اسدي در هفته دفاع مقدس و با ورود دوباره به حال و هواي آن روزها گفت: وقتي وارد مقر فرماندهي ميشديم ميديديم كه فرمانده روي زمين نشسته، يك دنيا حظ ميكرديم. اين روزها با آن دوران تفاوت كرده است، دوراني كه همه براي هم جان ميدادند ولي به قول شاعر من نگويم كه به حرف دل من گوش كنيد، بهتر آن است كه اين قصه فراموش كنيد و فقط ميتوانم دعا كنم که خداوندا جوانهاي ما را حفظ كن.
رييس هيات تكواندو استان اصفهان: تقدير الهي بود بمانيم و راه شهدا را ادامه بدهيم
مصطفي رييسي، رييس هيات تكواندو استان سال 60 براي اولين بار به منطقه كردستان اعزام شد و در عمليات والفجر 4، در تپه لار حمزه به افتخار جانبازي نايل شد؛ درست زماني به منطقه اعزام شد كه تازه فعاليت ورزشي را در رشته كشتي آغاز كرده بود.
رييسي ادامه داد: الان حسرت آن دوران را ميخورم كه چرا اين جنگ هشتساله كه گنجينه عظيم معنوي بود به خوبي به نسل امروز منتقل نشده است. تنها كارگرداين ميتواند فيلمي در حوزه دفاع مقدس در حد واقعيت بسازد كه بمباران خمپاره را ديده باشد.
رييس هيات تكواندو استان اصفهان در اين ايام با قرار گرفتن در حال و هواي فضاي معنوي جبههها گفت: با خودم فكر ميكنم كه چرا من نرفتم و از جمع دوستان شهيدم باز ماندم؛ شايد هم تقدير الهي بوده تا كساني كه ماندند راه شهدا را ادامه بدهند.
سرمربی سابق تیم ملی کاراته: تواضع شهید خرازی برای همه ما درس بود
حبيبالله ناظريان از پيش كسوتان كاراته اصفهان كه حدود 16 سال رياست فدراسيون كاراته كشورمان را بر عهده داشته و در حال حاضر مسئوليت مديريت فني تيمهاي ملي كاراته را دارد، يكي از اعضاي گروه ورزشكاران رزميكار اصفهان حاضر در جبهه بوده است.
ناظريان مرور خاطرات را با اشاره به جلسههايی كه در ورزشگاه تختي برگزار شد، آغاز کرده و گفت: در آن زمان در ورزشگاه تختي، در سالنهاي مختلف ورزشكاران رشتههاي كاراته، تكواندو، جودو و كشتي در روزهاي زوج و فرد تمرين ميكرديم؛ يك روز ظهر بعد از نماز به همراه جمعي از ورزشكاران رشتههاي مختلف كه در جمع آنها مرادعلي شيراني، قهرمان كشتي آسيا و جهان حضور داشت، من و تعدادي ديگر از ورزشكاران به تازگي از كردستان بازگشته بوديم و بحث به جبهه و جنگ رسيد و همه جمع متّفقالقول بودند كه ما ورزش ميكنيم تا جسمهايمان را قوي كنيم اما اگر به درد كشورمان نخوريم، چه سودي دارد؟ همان جا بود كه هم قسم شديم دسته جمعي به جبهه برويم.
وي در ادامه اشاره داشت: در آن جلسه ابراهيم نصر كه رياست هيات ورزش رزمي (تكواندو، جودو وكاراته) استان را بر عهده داشت، غايب بود و بدون اينكه وي در جريان باشد، ثبت نام كرديم و به جبهه رفتيم تا عملا كلاسهاي ورزشي رزمي تعطيل شود.
مدیر فنی تیمهای ملی کاراته با اشاره به اينكه در جمع ورزشكاران حاضر در اين گروه اساتيد و شاگردان در كنار هم بودند، افزود: پس از اينكه به جبهه اعزام شده بودم، پدر و مادرم بي تابي ميكردند و نگران من بودند، گويا اين نگراني را به شهيد نصر هم انتقال داده بودند و وي هم كه ديده بود كلاسها تعطيل شده، پشت خط شلمچه به ما ملحق شد؛ شهيد نصر زماني كه ما را میديد، به شوخي ميگفت: كور خواندهايد كه ميتوانيد مرا جابگذاريد، بلكه كسي كه بايد برود من هستم، در عمليات آزادسازي خرمشهر نيز من در گردان اميرالموالمنين حضور داشتم و شهيد نصر كه از برادر به من نزديكتر بود در گردان امام رضا بود و پيش از ظهر خبر شهادتش را شنيدم.
حبیبالله ناظریان همچنین با اشاره به اینکه در اين عمليات مرادعلي شيراني به افتخار جانبازي نائل شد ابراز داشت: در روزهاي پيش از عمليات براي بچههاي لشگر امام حسين تمرين رزمي برگزار ميكرديم و در حين اين تمرينات با فردي به نام نيكنژاد آشنا شدم كه تواضع عجيبي داشت. در حين عمليات نيز در حين عبور وي را در تاريك روشن آسمان ديدم كه دو دستش تير خورده بود، فرداي آن روز شنيدم كه شهيد شده است.
سرمربي سابق تيم ملي با يادآوري خاطرات آن روزها به برخورد غيرمنتظره شهيد خرازي با مرادعلي شيراني اشاره داشت و ادامه داد: مرادعلي شيراني زماني كه در جبهه حضور داشت قهرمان سرشناسي بود و اكثرا او را ميشناختند از جمله شهيد خرازي، اما شيراني نميدانست كه شهيد خرازي فرمانده لشگر است؛ قبل از عمليات بيتالمقدس دور هم بودیم كه شهيد خرازي نزديك ما شد و با شيراني احوالپرسي كرد و گفت: آقا مراد شما اينجا چه كار ميكنيد؟» شيراني هم جواب شهيد خرازي را داد و متقابلا گفت: تو اينجا چه كار ميكني؟» هر چه من و بقيه به شيراني اشاره ميكرديم كه متوجه شود شهيد خرازي فرمانده لشگر است، متوجه نميشد. شهيد خرازي نيز فوقالعاده انسان با تواضع و خاكي بود و در جواب گفت: من هم مثل بقيه به جبهه آمدهام.» شيراني روي حساب آشنايي قبلي با شهيد خرازي به وي گفت: تو جثه ضعيفي داري و مواظب خودت باش.» شهيد خرازي هم پاسخ داد: اگر نتوانم كار زيادي انجام بدهم در تداركات كه ميتوانم كمك حال بچهها باشم» و در پايان هم به شيراني گفت: يك روز بيا با هم بيشتر صحبت كنيم.» جالب اينكه شيراني هم گفت: اگر رسیدم میآیم» وقتی شهيد خرازي از كنارمان دور شد به شيراني گفتيم حاج حسين را نشناختي؟! فرمانده لشكر امام حسين است، تازه شيراني طلبكار ما شده بود كه چرا زودتر نگفتيد، در صورتي كه او متوجه اشارههاي ما نشده بود.
تواضع شهيد خرازي درس بزرگي براي همه داشت و من همواره براي شاگردانم از شجاعت جواني با جثه اي ضعيف ميگويم.
ناظريان در ارتباط با شب عملیات بیتالمقدس گفت: شب عمليات از بين نخلها كه رد ميشدم، جايي ديدم يك جنازه افتاده است، در حين عبور كردن يك لحظه احساس كردم رسول كاظمي از بچههاي رزمي كار اصفهان است كه پسر خالهام هم بود، اما يك لحظه به خودم نهيب زدم كه همه رزمندهها پسر خالهام هستند و فردا بعدازظهر كاظمي را زنده ديدم.
مربی اسبق تیم ملی کاراته با اشاره به اینکه نزديكهاي صبح هوا گرگ و ميش بود كه جوان 16 و 17 ساله اي را كنار پل ديدم كه به آن تكيه داده بود گفت: آن زمان من به عنوان يك ورزشكار رزميكار سر خودم معطل بودم اما از رفتار اين جوان درس بزرگي گرفتم كه هيچگاه فراموش نخواهم کرد؛ در آن موقعيت كه عراقيها نزديك شده بودند و آرپيجي ميزدند به آن پسر جوان گفتم: مگر نميبيني همه در حال تكاپو هستند، چرا اينجا نشستهاي آن جوان به من گفت: برادر شما برو، من هم بعدا ميآيم، در همين بحثها بود كه يك مرتبه چشمم به پاي چپش افتاد كه از ران قطع شده بود و خط خون روي پل هنوز تازه بود، براي جوانهاي امروزي اگر اين خاطره را تعريف كنيم، باورشان نميشود كه يك جوان تا اين اندازه شجاع و دلير بوده كه در آن شرايط درد به روي خودش نميآورده است اما يك ورزشكار به محض اينكه تاندون پايش آسيب ببيند، چه جنجالهايي به راه مياندازند، خبر ندارم كه آن جوان زنده ماند يا نه اما درس بزرگي از شجاعت و ايثار براي حفظ كشور و اعتقادات از وي گرفتم كه هيچ گاه فراموش نخواهم كرد.
ناظريان با اشاره به حضور پرشور ورزشكاران اصفهاني در جبهههاي حق عليه باطل اضافه کرد: با حاج احمد كاظمي فرمانده لشكر نجف و سردار قرباني در زمان كودكي در سالن پورياي ولي زيرنظر استاد سلطاني آموزش كاراته ميديديم.
مدیر فنی تیمهای ملی کاراته همچنین با اشاره به اینکه در سالهاي بعد از انقلاب نيز ورزشكاران اصفهاني به خصوص رزميكارها در تمام وقايع انقلاب حضور داشتند گفت: تا جايي كه در برخي از راهپيماييها اول رده ورزشكاران كه در ميدان امام ميايستادند. آخر كاروان به ورزشگاه تختي ميرسيد.
رييس سابق فدراسيون كاراته كه پس از شهادت ابراهيم نصر، مسئوليت هيات ورزشهاي رزمي استان را بر عهده گرفت.
ناظریان در پایان با اشاره به اینکه دلش هواي، معصوميت و پاكي بچههاي جبهه را كرده و به ياد خاطراتي ميافتد كه با آنها داشته است ادامه داد: با شهيد نصر خيلي با هم نزديك بوديم و هنوز رفتار و گفتار وي در ذهنم حك شده است، اوايل جنگ رزمندگان ما امكاناتي در اختيار نداشتند اما با فداكاري و ايثار خود شرايط نابرابر را تحمل كردند و از اين رو من معتقدم همواره مديران آنها هستيم.
محمد میرزاخانی یکی از رزمندگانی است که با اصرار زیاد توانست فرماندهان را برای برگزاری مسابقات فوتبال در منطقه راضی کند. تک و تنها خطهای پیاده را طی کرد تا به رزمندگان حاضر در خط بگوید برای مسابقات یک تیم دهند. مسابقاتی که آوازهاش تا تیپ و لشکر هم رسید و موافقت دیگر فرماندهان را هم به دنبال داشت.
رهبر کبیر انقلاب در خصوص اهمیت ورزش میفرمود: وقتی قدرت جسمانی پیدا شد، دفاع از مملکت میتوانند بکنند؛ دفاع از مخالفانی که میخواهند به آنها حمله کنند میتوانند بکنند.» در دوران دفاع مقدس رزمندگان علاوه بر فراگیری آموزشهای نظامی برای مقابله با دشمن، به امر ورزش اهتمام میورزیدند و در جبهه، به ورزشهای مختلفی از جمله ورزشهای زورخانهای میپرداختند.
جنگ همه جای دنیا یک معنی مشترک دارد. هیچ وقت مهم نبوده که آخرش کدام طرف شب را با خوشحالی از زمین زدن حریف خودش در میدان جنگ خوابیده و در مقابل برای همه فقط همین اهمیت داشته که هر پدیده ای به غیر از جنگ سایه از روی سر عالم و آدم بردارد. جنگ در کشور ایران شاید بیشتر از خیلی از کشورها طی سال های زیادی نمود واقعی داشته. هشت سال دفاع مقدس برای ملت ایران همواره با خاطرات تلخ و شیرین زیادی همراه بوده. از اینکه شروع تحت فشار قرار گرفتن ایران با بی عدالتی تمام همراه بود تا اینکه هیچ کس در نهایت اجازه تصرف یک وجب از این خاک را پیدا نکرد. در دوران هشت سال دفاع مقدس، ورزش ایران هم کم با جنگ تحمیلی سرشاخ نشد. در واقع آن روزها، وقتی ورزش پناه اول و آخر همه آنهایی می شد که نمی خواستند روز به روز عمرشان بیش از قبل تلف شود، پیروز شدن مقابل هر حریفی در هر میدان ورزشی حسی شبیه به یک نبرد برای از بین بردن همه عقده های درونی حاصل از پدیده ناعادلانه و تحمیلی جنگ داشت.
از طلای رضا سوخته سرایی، آزادکار کشتی ایران در بازی های آسیایی 1982 تا وقتی که در بازی های آسیایی 1986 ابراهیم قادری در تکواندو موفق به کسب مدال طلا شد و عسکری محمدیان مدال نقره چهار سال قبل را با مدال طلا عوض کرد. اینکه یک کشور از یک دوره بازی های آسیایی تا دوره بعدی بازی ها درگیر جنگ تحمیلی باشد، شاید برای هیچکس اندازه مردم ایران ملموس نباشد. این وضعیت اما بین سال های 1982 و 1986 برای ایران اتفاق افتاد. حتی المپیک 88 سئول هم برای ایران در شرایطی برگزار شد که سایه سنگین جنگ روی سر ایران بود. با این وجود در آن دوره از مسابقات المپیک هم ایران دست خالی از کره جنوبی برنگشت. عسکری محمدیان در آن دوره از بازی ها نیز موفق به کسب مدال نقره در کشتی آزاد شد.
آن روزها نه اینکه فقط در رشته های انفرادی درخشیدیم بلکه در کار تیمی و گروهی هم حرف های زیادی برای گفتن داشتیم. روزهای شروع جنگ و مقاومت جانانه ابرمردان تیم ملی فوتبال در جام ملت های آسیا مشتی از این خروار بود. حضور سرافرازانه در دوره بازی های آسیایی و پیش رفتن تا هشت تیم نهایی مسابقات دستاورد کمی نبود. حتی تصور حضور در مسابقات آسیایی همین الان هم عجیب است اما در اوج بحران موفق به کسب رتبه ی چهارمی واترپلوی آسیا و پنجمی هندبال در قاره کهن شدیم. لازم به ذکر است که نباید از نشان های افتخار آمیر برنز اکبر فلاح، علی اکبر نژاد، حسین محبی و نقره رضا اندوز و برنز احد جوان صالح و فریدون بهنام پور در کشتی فرنگی غافل شد. نشان تاریخی طلای علی زنگی آبادی در 30 کیلومتر تعقیبی انفرادی هم در آسیا دیگر ره آورد ورزشکاران ایرانی در آن برهه بود.
همه این موفقیت ها در شرایطی بدست آمد که وضعیت کشور در آن روزها اصلا خوب نبود. موفقیت هایی که از دل ایمان به باور و اراده بدست آمدند. باور و اراده ای که ثابت کرد توان پیروز شدن مقابل هر حریفی را دارد. چه دشمنی که به قصد تصرف خاک کشور وارد جنگ نابرابر شده و دشمن نام گرفته بود و چه حریفی که در میدان ورزش راهی جز پیروز شدن برابر او وجود نداشت.
رئیس سازمان تربیت بدنی ارتش : برنامه های متفاوتی برای هفته دفاع مقدس در سراسر کشور برگزار شد.
امیر سرتیپ دوم جمشید فولادی، درباره برنامههای این سازمان به مناسبت هفته دفاع مقدس افزود: هفته دفاع مقدس یادآور تمام دلاورمردیها و رشادتهای عزیزان ما در عرصه جنگ و جهاد است که از خود به یادگار گذاشتند. اگر اکنون در آسایش و امنیت کامل به سر میبریم، این اتفاق را مرهون هشت سال دفاع مقدس هستیم.
رئیس سازمان تربیت بدنی ارتش خاطرنشان کرد: به منظور ارج نهادن به خدمات عزیزان جهادگر در طول هشت سال دفاع مقدس، به همت سازمان تربیت بدنی ارتش برنامهریزی ویژهای انجام و دستورالعملهای لازم به نیروها ابلاغ شد تا برنامههای متنوعی را در سطح کشور برگزار کنیم. این برنامهها توسط تمام مسئولان و فرماندهان در اقصی نقاط کشور در حوزه کارکنان پایور، وظیفه، خانوادهها و فرزندان کارکنان ارتش برگزار شد.
سرتیپ دوم فولادی برنامههای سازمان تربیت بدنی ارتش را در دو بخش ورزشهای "عمومی و همگانی" و "مسابقات قهرمانی" توصیف کرد و افزود: برنامههای عمومی شامل پیادهروی و کوهپیمایی با حضور حداکثر افراد پیشبینی شده بود و در سطح پادگانها و منازل سازمان شد. در این هفته، در کوی سازمانی شهید رسولی و شهید فلاحی برنامههای ویژه خانوادهها و کارکنان ارتش با اهدای هدیه برگزار شد.
رئیس سازمان تربیت بدنی ارتش ادامه داد: برنامه کوهپیمایی نیز توسط دانشجویان و دانش آموزان مراکز آموزشی ارتش برگزار شد.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، تمامی ضدارزشها فرو ریخت و فرهنگی که هدفش تجلی و پیروزی ارزشها بود، جایگزین آن شد. تغییرات بنیادین و ریشهای در جامعه به منصه ظهور رسید و ورزش نیز از این قاعده مستثنی نبود. اگرچه هدف و مقصود مشخص شد؛ اما باید گفت که در زمینه ورزش نیاز به یک کار مستمر و اساسی همچنان احساس میشد.
این خلأ تا حدودی به دلیل شیطنت استکبار جهانی و هجومهای وحشیانه فرهنگی غرب طبیعی بود و مخصوصا وقتی جنگ تحمیلی استکبار جهانی پیش آمد، زمزمههای ناخوشایندی نیز گاه و بیگاه در محیط ورزش جان گرفت که در نطفه خاموش شد!
علیرغم دمیدن روح معنویت در کلیت ورزش کشور، جنگ دلیلی شد تا امکانات و تسهیلات لازم برای ورزش به گونه مطلوب ایجاد نشود؛ چرا که مهمترین و حیاتیترین مسئله میهن اسلامیمان، دفاع مقدس در برابر دشمنان انقلاب اسلامی بود.
جنگ تحمیلی دلیلی شده بود که همه نیروهای مادی و معنوی و انسانی در خدمت دفاع مقدس قرار گیرند.
گذشته از سالنها و امکانات ورزشی که گاهی مورد اصابت توپ و موشک قرار میگرفت، تعدادی از آنها نیز در شهرها در خدمت اسکان نیروهای رزمنده و در مواردی در خدمت مجروحان و مردم جنگزده قرار داشتند.
به ورزش از آنرو اعتقاد داریم که جزو لاینفک زندگی انسانها و بخصوص نیروهای مسلح و رزمندگان است. نیروهایی که در نهایت جز عشق خدمت و خدمتگزاری چیزی در ذهنشان نمیگذشت! جنگ تحمیلی بهخوبی این نکته را یادآور شد.
روزی که آبادان در محاصره بود و کوی ذوالفقاری سقوط کرد، همه بچههای مخلص و مومن و بخصوص آنها که در این میان، آمادگی جسمی و پاهای پرتوان و بدن آماده داشتند، مسافتی طولانی را از زیر پل خرمشهر و ایستگاه هفت آبادان به منطقه دوردستی، چون ذوالفقاری طی کرده بودند تا در برابر دشمن ایستاده و آن را زبون کنند.
نمونه دیگر آن، مشت محکمی بود که نیروهای رزمنده ورزشکار بر دهان تبلیغات استکباری زدند. رسانههای گروهی و تبلیغات جهانی مکرر در بلندگوهای خود اعلام میکردند، بستان در دست نیروهای بعثی است. درحالی که عکس این قضیه بود. جریان از این قرار بود که بسیجیان ورزشکار به اتفاق تنی چند از برادران سپاه، با ابتکار خود و تعدادی از نیروهای مخلص، با ترتیب دادن مسابقهای (کشتی) در بستان آن هم جلوی مسجد مسلم بن عقیل (س) و در هوای آزاد و با حضور رزمندگان اسلام، آنچنان مشت محکمی بر دهان دشمن زدند که راهی جز سکوت و ضربه فنی شدن تبلیغاتی استکبار باقی نگذاشت.
مسابقه ورزشی آن هم زیر بمباران وحشیانه دشمن، جلوه زیبایی داشت. جلوهای از مبارزه و تضعیف روحیه دشمن، توسط ورزشکاران رزمنده.
ورزشکاران شناگر در فتح فاو حرکت باشکوهی را آفریدند. در این راه نباید نقش مربیان را به عنوان عامل اساسی فراموش کنیم که مسابقاتی را در شهر فاو برای رزمندگان اسلام برگزار کردند. آن هم مسابقاتی در زیر بمباران وحشیانه شیمیایی و خوشهای و صدها سلاح دیگر.
رزمندگان با همان مسابقات دو و میدانی (سه نفر، سه نفر) و همان مسابقات گل کوچک، در واقع عظمت روحی خود را با ورزش بیان کردند و از این وسیله در جهت هدف سود جستند.
کمتر رشته ورزشی را می توان دید که ورزشکاران آبادانی یکی از مدعیان پر و پا قرص آن نباشند. گرچه جنگ برای ورزشکاران منطقه بسیار دردناک بود اما جنگ با دشمن بعثی موجب نشد که ورزش دوستان و ورزشکاران آبادانی دست از فعالیتهای ورزشی و مهمتر از آن از مسابقات ورزشی بردارند.به همین دلیل چندین مسابقه ورزشی در آبادانی که درگیر جنگ با دشمن بود برگزار شد تا هم روحیه ورزشکاری خود را حفظ کنندو هم به رزمندگان موجود در شهر روحیه دهند.
حبیب الله گله داری بازیکن تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در دهه شصت در این زمینه گفت : مسابقه ی فوتبالی را در استادیوم تختی آبادان برگزار کردند .اما ابتدای بازی عراق شروع کرد به شلیک خمپاره . بعد از مدتی که آتش دشمن قطع شد هر دو تیم آمدند وسط زمین تا بازی را شروع کنند اما داور که ترسیده بود نمی آمد و ما وسط زمین ایستاده بودیم و مرتب داور را صدا می زدیم که داور بیا نترس آتش قطع شد.تا اینکه سرانجام بعد از اصرار فراوان داور آمد و بازی را شروع کردیم .
محمدحیدریان رییس کانون مربیان فوتبال خرمشهر با نشان دادن عکسهای مسابقات برگزار شده در دوران جنگ تحمیلی در آبادان گفت: من مرتب عکسهایی را که از آن دوران دارم نگاه می کنم چون بسیار برای من خاطره انگیز است و خاطرات بسیار خوبی بود.
عبد الرضا شاه غریب پیشکسوت فوتبال آبادان هم با اشاره به برگزاری مسابقه ورزشی درآبادان در دوران جنگ گفت : در یکی از مسابقات فوتبال در استادیوم تختی آبادان در دوران جنگ یک گلوله خمپاره به گوشه ی استادیوم اصابت کرد که خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید و بعد از مکث کوتاهی دوباره مسابقه را ادامه دادیم.
سرهنگ چنعانی رییس موزه دفاع مقدس خرمشهر در باره برگزاری مسابقه ورزشی در آبادان گفت : خوشبختانه اکثر رزمندگان آبادان ، نسبت به ورزش به ویژه فوتبال عشق می ورزیدند. به همین دلیل رزمندگان در آبادان در نزدیکی خط مقدم از فرصت استفاده میکردند و مسابقه های مختلف ورزشی بویژه فوتبال راه اندازی می کردند.
نادر خادمی رییس هیئت تیر اندازی جانبازان خرمشهر هم در این زمینه گفت : بچه ای رزمنده در خرمشهر هم از برگزاری مسابقات ورزشی غافل نبودند و در زمان جنگ در خرمشهری که از دست دشمن بعثی آزاد شده بود در نمازخانه سپاه ، مسابقه کشتی برگزار کردند. حتی مسابقات دو میدانی و فوتبال هم برگزار شد.
محمود شاملی رییس هیئت فوتبال آبادان هم با اشاره به فعالیتهای ورزشی در شهرهای آبادان و خرمشهر گفت: بسیاری از رزمنده ها مرتب تمرین ورزش داشتند و حتی برادر من در حین انجام تمرینات ورزشی گلوله خمپاره کنارش منفجر شد و به شهادت رسید.حتی جنگ هم نتوانست فعالیتهای ورزشی را از مردم این منطقه دور نگاه دارد .مردمی که همیشه در فعالیتهای ورزشی حضور داشتند و این حضور را حتی در سختترین شرایط جنگی متوقف نکردند.
ورزش و برگزاری مسابقات ورزشی یکی از بهترین راهها برای تقویت روحیه رزمندگان و طراوت بخشی به آنان بود .
برای مردم این شهر ورزش به منزله زندگی و نیز به منزله مبارزه با مشکلاتی بود که همیشه پیش روی انسانها وجود دارد و ورزش یکی از راههای مهم تقویت روحیه برای مقابله با این مشکلات است .فرق نمی کند که این مشکل چه باشد. چرا که حتی اگر جنگ هم باشد برای مقابله با آن و تقویت روحیه ورزش بهترین گزینه بود
جنگ تحميلي واقعيتهاي زيادي را به همه دنيا ثابت كرد، واقعيتهايي كه بسياري آنها را انكار ميكردند. اما هشت سال دفاع مقدس نشان داد مردم ايران در دفاع از وطن خود با كسي شوخي ندارند. از همه مهمتر اينكه تمامي اقشار جامعه در اين دفاع مقدس نقش داشتند و در اين راه از هيچ تلاشي دريغ نكردند. اهالي ورزش نيز از اين قاعده مستثني نبودند. در روزهايي كه دشمن بعثي براي ضربه زدن به كشورمان هر كاري ميكرد و با حمايتهاي غربيها نقشه تصرف خاك ايران را در سر ميپروراند، مردم ايران از همه قشرها و با ديدگاههاي مختلف براي دفاع از آب و خاكمان پا پيش گذاشتند. ورزشيها نيز در اين راه پابهپاي ديگران قدم به عرصه گذاشتند و در جبهههاي نبرد حق عليه باطل جانشان را نثار كشور كردند. جانفشانيهاي همين شهدا و دلاوريهاي جانبازان و ايثارگران است كه حالا ورزش ايران در زمره برترينها قرار دارد، كاروانهاي مختلف ورزشمان در عرصههاي بينالمللي با قدرتهاي دنيا رقابت ميكنند و افتخارات و مدالهاي زيادي براي كشورمان به ارمغان ميآيد.
اگرچه شرايط اين روزهاي ورزش ايران با گذشته تفاوت بسياري كرده اما نبايد از ياد برد كه در آن بحبوحه جنگ نيز ورزشكاران كشورمان از ورزش غافل نبودند. وضعيت خاصي بر جامعه حاكم بود و تحركات دشمن و دلاوريهاي رزمندگان ايراني در كانون توجهات قرار داشت. با اين حال آنها كه علاقه ويژهاي به ورزش داشتند دست از تلاش نكشيدند و كوشيدند تا با حضور فعال در اين عرصه دين خود را به كشور ادا كنند. هرچند كه در آن دوران امكان اعزام به برخي مسابقات بينالمللي وجود نداشت اما در همان شرايط سخت نيز مسابقات زيادي برگزار شد و افتخارات زيادي به دست آمد. از همه مهمتر اينكه رزمندگان اسلام در جبههها و درحالي كه دشمن تصور تضعيف روحيه ايرانيها را در ذهن داشت، ورزش را كنار نگذاشتند. بسياري از سربازان وطن در جبهه نيز دست از ورزش كردن برنداشتند. علاوه بر اين بسياري پس از انقلاب شكوهمند اسلامي نيز تصور ميكردند ورزش ايران ديگر در مسير رشد و پيشرفت قرار نخواهد گرفت و رسانههاي بيگانه سعي در تزريق نااميدي به ورزشكاران كشورمان داشتند. اما با اينكه انقلاب اسلامي هنوز نوپا بود و جنگ تحميلي نيز آغاز شده بود ورزش در مسير درست خود قرار گرفت و تيمها و قهرمانان ملي يك به يك افتخارآفريني ميكردند. مسئولان در شرايطي كه كشور با جنگ تحميلي روبهرو بود، ورزش را به حال خود رها نكردند و در حقيقت زمينهساز اوج گرفتن آن شدند. از طرفي ورزشكاران كشورمان هم كه پتانسيل زيادي در اين عرصه داشتند نيز تمام سختيها را تحمل كرده و سكوهاي قهرماني را فتح ميكردند. در جنگ هشت ساله علاوه براينكه بسياري از اهالي ورزش اجازه نفس كشيدن به دشمن م را ندادند، بسياري نيز براي شاد كردن دل مردم در جبهه قهرماني تمام توان خود را به كار گرفتند. حضور در بازيهاي آسيايي و المپيك 1988 زمينهاي شد تا ورزشكارانمان در رشتههاي مختلف تواناييهاي خود را به رغم فشارهاي سياسي و همهجانبه دنيا عليه كشورمان به رخ رقبا بكشند. پيروزيهاي سربازان ايران در ميادين ورزشي روحيه مردم و رزمندهها را افزايش ميداد. از طرفي حضور در مسابقات مختلف نوعي اتحاد و همدلي را بين آحاد جامعه ايجاد ميكرد، اتحادي مثال زدني كه معاندان را همواره آزار داده است. ورزشكاران اين مرز و بوم دست از تلاش نكشيدند و با سنگاندازيهاي خارجيها مقابله كردند. اين تلاشها و مبارزات پس از پايان جنگ تحميلي و حتي تا به امروز نيز ادامه داشته است. ورزش ايران به رشد و ترقي خود ادامه داد تا امروز در بسياري از رشتهها جزو قدرتهاي اصلي جهان به شمار برود و قهرمانان كشورمان سكوهاي افتخار را تصاحب كنند. پس از اتمام دفاع مقدس جانبازان سرافرازي كه براي دفاع از ايران اسلامي جام خود را كف دست شان گذاشتند ورزش را در رشتههاي جانبازان و معلولان ادامه دادند. با ورود اين عزيزان به زمين مسابقه، ورزش جانبازان كشورمان رشدي چشمگير را تجربه كرد تا جايي كه در بازيهاي پارالمپيك و پاراآسيايي از ايران به عنوان رقيبي جدي براي مدعيان ياد ميشد. همانطور كه اشاره شد درخشش رزمندگان ايران كماكان ادامه دارد، رزمندگاني كه پس از نائل شدن به درجه جانبازي با كسب مدالهاي رنگارنگ در بازيهاي پارالمپيك دين خود را به ميهن شان ادا ميكنند. درخشش كاروان ورزشي منا در پارالمپيك 2016 ريو ملموسترين نمونهاي است كه ميتوان به آن اشاره كرد. قدر مسلم اهالي ورزش و ورزشدوستان هرگز خود را از آحاد مردم جدا نديدهاند و همواره ميكوشند تا دل مردم و رهبر انقلاب را شاد كنند.
درباره این سایت